منابع و سوالات کنکور کارشناسی ارشد کلیه رشته ها

تکنیک های تست زنی و جزوات کنکور سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی

منابع و سوالات کنکور کارشناسی ارشد کلیه رشته ها

تکنیک های تست زنی و جزوات کنکور سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی

فرا شناخت

فرا شناخت
الگوی تدریس مبتنی بر نظریه فرا شناخت Metacognition مقدمه: فرا شناخت عبارت است از آگاهی فرد بر نظام شناختی خود و کنترل و هدایت آن . در ادبیات روان شناسی، شناخت را معمولا˝ مترادف با تفکر می آورند. بنابراین، فراشناخت را می توان آگاهی بر جریان تفکر و کنترل و هدایت آن هم تعریف کرد. جریان شناخت در نظریه روان شناسی شناخت انسان را عبارت می دانند از: دریافت، پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، فراشناخت فعالیتی است که کنش های مربوط به چهار عنصر یادشده را در برمی گیرد و بر آنها نظارت دارد. معلمان در مدارس باید ابتدا دانش آموزان را به روش دریافت، پردازش و نگهداری و انتقال درست اطلاعات فراخوانند و سپس آنها را ترغیب کنند تا جریان فعالیت های ذهنی را که انجام می دهند، مورد بازنگری و اصلاح قرار دهند. هدف: هدف اساسی نظریه فرا شناخت کمک به دانش آموز برای اندیشیدن و پرورش مهارت فکر کردن است. هدف دیگر آموزش فراشناخت، پرورش مهارت های انتقال یادگرفته ها در موقعیت های متعدد است. راهبردهای فرا شناخت دارای اهمیت فوق العاده است، و در آموزش دروس متعدد از آنان بهره گرفته می شود. راهبردهای فرا شناختی، نیازهای یادگیری فراگیران را برطرف می سازد. راهبردها آن دسته از فعالیت های ذهنی و عملی هستند که راه رسیدن به هدف ها را هموار می سازند.
موضوع: میکروب ها (آغازیان ساده) هدف کلی: آشنایی با طبقه بندی جانداران ذره بینی، صفات عمومی و ساختمانی آنها و اثراتی که در زندگی ما دارد.
مراحل اجرای الگو مرحله نخست: آماده سازی در مرحله آماه سازی معلم تلاش می کند تا دانش آموزان را ترغیب کنند 3 دسته فعالیت را انجام دهند .
- تصمیم گیری درباره هدف - پیش بینی روش حل مسئله و انتخاب راهبرد
 - بررسی دانش پیشین مورد نیاز با استفاده از تصویر توجیهی برای به دست آوردن تعریف میکروب و در صورت وجود میکروسکوپ مشاهده باکتری ها و میکروب ها و مطالعه کتاب و مشاهده تصاویر کتاب و مقایسه آنها با باکتری ها و میکروب ها درزیر میکروسکوپ.
مرحله دوم: نظم دهی مرحله بروز دادن فعالیت های ذهنی ارزشیابی از خود، هم از نظر فعالیت های فکری و هم از نظر فعالیت علمی است، فعالیت های فکری مربوط به یافتن راه حل ها و گزینش شیوه کار و شکل دادن نگرش خاص به موضوع و بررسی پیش نیازها است . تهیه نقاشی و کلاژ برای نشان دادن نوع باکتری و از طریق آن نوع بیماری و انجام آزمایش کشف میکروب، مقایسه باکتری ها و میکروب ها و در جستجوی تعاریف برای میکروب ها و ویروس ها .
مرحله سوم: ارزشیابی معلم دانش آموزان را وادار می کند تا درباره ی یادگرفته های خود قضاوت کنند و از آنان خواسته می شود عملکرد خود را ارزشیابی کنند.
 دانش آموزان: برای فعالیت های مفید و مضر باکتری ها چند مثال می آورند :
 - تفاوت ساختمان باکتری و ویروس را شرح می دهند و خصوصیات هر یک را از نظر ساختار و فعالیت حیاتی شرح می دهند.
 - آزمایشی برای کشف میکروب ها طراحی می کنند.
 - طرز تولید مثل باکتری ها و ویروس ها را با رسم شکل نشان می دهند. - نمونه هایی از آغازیان را جمع آوری و مشاهده می کنند. روش پرسش و پاسخ هدف: در کلاس درس، یکی دیگر از روش هایی که به کارگیری آن دانش آموزان را به سمت یادگیری فعال سوق می دهد، روش «پرسش و پاسخ» است. در یک کلاس فعال و خوب علوم، هم دانش آموزان و هم معلم سؤال کننده و پاسخ دهنده هستند. اما نکته ی اساسی چگونه پرسیدن و چگونه پاسخ دادن است. پرسش های ما، در واقع بازتاب میل درونی ما نسبت به فهمیدن و دانستن است. اصولا˝ منشأ تولید علم و دانش بشر را می توان همین کنجکاوی و میل درونی دانست. اهمیت روش پرسش و پاسخ در آموزش علوم به حدی است که آن را یکی از روش های مهم آموزش علوم می دانند. این روش، به روش سقراطی معروف شده است و ریشه ی تاریخی نیز دارد. در روش سقراطی، مربی با طرح پرسش های هدفدار، یادگیرنده را به سمت فهم مطالب مورد نظر هدایت می کند. نکات اجرایی: به دلیل اهمیت این روش و برای ترویج به کارگیری آن در کلاس علوم، ما باید درباره ی چگونگی پرسش و پاسخ اطلاعات کافی داشته باشیم. اصولا˝ پرسش ها به چند دسته تقسیم می شوند: الف- پرسش های تمرکزدهنده: این گونه پرسش ها توجه دانش آموزان را به موضوع فعالیت جلب می کنند؛ مثلا"، وقتی معلم از دانش آموزان می خواهد که مشاهده کنند و پاسخ دهند که چه می بینند، چه می شنوند و چه لمس می کنند یا این که دو چیز را مقایسه کنند، طرح این پرسش ها سبب می شود که دانش آموزان فعالیت ها را دقیق تر و هدفدار انجام دهند. ب- پرسش های مربوط به شمارش و اندازه گیری: پرسش هایی هستند که باعث دقیق تر شدن انجام فعالیت می شوند؛ پرسش هایی مانند: چه مدت، چندتا، چه مقدار، چه اندازه و غیره. چنین پرسش هایی باعث کمی تر شدن فعالیت ها می شوند. یکی از هدف های ما این است که بچه ها مشاهدات کیفی خود را به مشاهدات کمی تبدیل کنند. پ- پرسش های مقایسه ای: این پرسش ها دانش آموزان را به سمت مقایسه ی دو کمیت، دو چیز یا دو پدیده سوق می دهند و آنان را به مشاهده گر دقیق تبدیل می کنند. ت- پرسش های فعالیت پذیر: این پرسش ها دانش آموزان را به انجام دادن فعالیت دعوت می کنند .آنان برای پاسخ دادن به این پرسش ها مجبور به انجام دادن فعالیتی هستند؛ مثلا˝، وقتی می پرسیم: «اگر یخ را حرارت دهیم، حجم آن چه تغییری می کند؟» دانش آموز برای پاسخ دادن به این پرسش باید فعالیت مورد نظر را انجام دهد. بهنرین نوع پرسش ها، پرسش های «فعالیت طلب» هستند؛ یعنی، پرسش هایی که دانش آموز را به انجام دادن فعالیتی برای پاسخ گویی و در نتیجه، یادگیری فعال وا می دارند. با وجود این که پرسش های عمومی به طور کلی می توانند به ایجاد و تقویت یک یا چند مهارت در دانش آموز بینجامد اما برای نیل به هر یک از مهارت ها نیز می توان پرسش های اختصاصی مطرح کرد که پاسخ گویی به هر کدام از آنها، دانش آموزان را به طور ویژه به یکی از مهارت ها می رساند. پرسش ها را می توان به دو گروه «هم گرا» و «واگرا» نیز طبقه بندی کرد. پرسش های هم گرا: پرسش هایی هستند که پاسخ مشخص و ثابتی دارند و پاسخ آنها به شرایط مختلف و نظر پاسخ دهنده بستگی ندارد. پرسش های واگرا: پرسش هایی هستند که از منظرهای متفاوت می توانند پاسخ های مختلفی داشته باشند و پاسخ آنها گاهی وابسته به زاویه ی دید پاسخ دهنده است. در مقابل هنر خوب پرسیدن، هنر خوب پاسخ دادن نیز وجود دارد. هر سؤال دانش آموز در واقع آمادگی او را برای یادگیری نشان می دهد. این محرک یادگیری نقطه ی عطف کار معلم است و معلم باید این فرصت را غنیمت بشمرد. هنگام مواجه شدن با پرسش دانش آموز، راه های متفاوتی برای پاسخ دادن وجود دارد؛ بعضی از معلمان پاسخ سؤال را مستقیم و به طور کامل در اختیار دانش آموز می گذارند. بعضی دیگر، پرسش را به خود دانش آموز برمی گردانند و بعضی نیز برای یافتن ، کتاب ها، مجله ها و منابع دیگری را به دانش آموزان معرفی می کنند. گاهی هم می توان پرسش دانش آموز را به سمت یک فعالیت مناسب هدایت کرد. گاهی عکس العمل معلم نسبت به سؤالات مطرح شده، در دانش آموزان بسیار مؤثر است؛ مثلا˝، اظهار تعجب، شگفتی و علاقه ی معلم باعث جلب توجه بقیه ی دانش آموزان به سؤال می شود. پس هنگام پاسخ دادن به سؤالات دانش آموزان، اصل این است که معلم از دادن پاسخ صحیح بپرهیزد؛ یعنی آنها را در مسیر یادگیری فعال قرار دهند. معلم هنرمند، معلمی است که پرسش های دانش آموزان را به یک سلسله فعالیت های یادگیری تبدیل کند تا دانش آموزان با انجام دادن، این فعالیت ها، به پاسخ پرسش خود برسند. معلم باید بتواند، در بسیاری از موارد با شهامت کلمه ی «نه» را به زبان آورد. «نه» گفتن معلم به دانش آموزان یاد می دهد که او دانای کل نیست. بهترین روش پاسخ گویی به پرسش ها این است که معلم به دانش آموزان بگوید: «بچه ها، بیایید با هم یاد بگیریم». این کار ترس ندانستن را از دانش آموزان می گیرد و در ضمن، باعث ایجاد رابطه ی عاطفی بین معلم و آنها می شود. الگوی بارش مغزی مقدمه: نظام آموزشی در جهت تقویت زمینه های بالقوه ی خلاقیت، نقش مهمی ایفا می کند. یک از مسیرهای ساخت این زمینه، به کارگیری روش های تدریس خلاقیت زاست. یکی از روش های تقویت روحیه ی خلاق در فراگیرندگان، بارش فکری یا مغزی است. هدف: هدف آموزش از طریق بارش فکری، افزایش توانایی حل مسئله در افراد و ایجاد عقاید و اندیشه های آفریننده در دانش آموزان است. دانش آموزانی که دوره های مربوط به حل مسائل به روش بارش فکری را می گذرانند، از کسانی که این دوره را نمی گذرانند، در آزمون های آفرینندگی نمره های بیش تری می گیرند. مراحل اجرای الگو مرحله ی  اول -  خلاقیت و تولید اندیشه- فعالیت افراد گروه در جلسه ی بارش مغزی، با هدایت و راهنمایی مقدماتی مسئول جلسه شروع می شود.
مسئول جلسه ابتدا به بیان و تفهیم موضوع جلسه می پردازد و قوانین جلسه را متذکر می گردد: قوانین روش بارش فکری 1- انتقاد ممنوع است و هرگونه اعتراض یا انتقاد روند فعالیت را کند می کند و در جریان بارش فکری، افراد اندیشه های غلط یا درست خود را می توانند ارائه دهند. 2- قضاوت و ارزشیابی در مورد اندیشه و فکر اعضا ممنوع است. 3-  کمیت اندیشه ها و نظریات مطلوب است و هر چه نظریات و اندیشه های تولید شده بیشتر باشد، احتمال وجود اندیشه های خلاق افزایش می یابد. بنابراین تعداد طرح ها نباید کم باشد. 4- حضور افراد داوطلبانه و اختیاری است و در جریان جلسه اگر عضوی نخواهد بعضی نظریات را اعلام کند، اجباری ندارد. 5- مشابه سازی نظریات، ترکیب و تغییر دادن، اندیشه ی دیگران آزاد است. 6- به نظریات غیر منطقی و دور از ذهن و غیر معقول باید توجه شود زیرا می توانند بدیع و تازه باشند. پس از بیان قوانین جلسه ی بارش مغزی و ارائه ی نظریات به صورت چرخشی و نوبتی شروع می شود و منشی جلسه باید نظریات و آرای بیان شده را در حین اجرای جلسه ثبت کند. در حقیقت، فعال ترین بخش این روش، اجرا و کنترل همین جلسه ی خلاقیت است که شخص، اندیشه ای تولید می کند.   مرحله ی دوم - قضاوت و ارزشیابی- پس از این که مرحله ی تولید اندیشه ها در مدت معینی صورت گرفت طبیعی است که تعداد زیادی نظریه و طرح به دست می آید. در مرحله ی دوم، این مجموعه پالایش می گردد و نظریات مشابه و نامناسب حذف می شود. سپس مشاهده گران و اعضای اصلی جلسه ی بارش مغزی، این نظریات را مورد بررسی و ارزشیابی قرار می دهند و در نهایت، تعدادی نظریه یا طرح به صورت پیشنهاد و نتایج اصلی جلسه اعلام می گردد. دکتر سیدنی. جی . پارنز استاد دانشگاه بوفالو که تبحر خاصی در مدیریت جلسه ی بارش مغزی دارد، زمان مناسب برای یک جلسه ی بارش مغزی را بین 20 تا 45 دقیقه اعلام کرده است . مثال : علوم سال اول راهنمایی فصل 6 نیرو دانش آموزان در دوره ی ابتدایی با مفهوم نیرو آشنا شده اند بنابراین نیرو موضوع مناسبی برای جلسه ی بارش مغزی است. در شروع تدریس معلم یا مسئول جلسه می تواند عنوان های فصل را در جدولی مطابق جدول زیر، روی تخته بنویسد و از گروه ها بخواهد در مدتی معین، آن چه را که در مورد این عنوان ها می دانند بنویسند و آن چه را که می خواهند بدانند، به صورت سؤال مطرح کنند.
(مرحله اول) عنوان های درس آن چه می دانیم آن چه نمی دانیم و می خواهیم بدانیم 1- نیرو 2- چه نیروهایی را می شناسیم 3- مشخصه های نیرو بعد از پایان مدت مقرر، نوشته های گروه ها از منشی هر گروه جمع آوری می شود. سپس به کمک دانش آموزان مطالب مورد قضاوت و ارزشیابی قرار می گیرد و پس از حذف نظریات مشابه و نامناسب عمل پالایش صورت می گیرد. (مرحله دوم)   الگوی دریافت مفهوم Attaining concept هدف: این روش در تقویت مهارت های اساسی تفکر بسیار مؤثر بوده و در حقیقت این الگو ماهیت تفکر را کشف می کند و با اجرای این الگو چگونه فکر کردن را به فراگیران می آموزیم این الگو برای هدایت شاگردان به یک مفهوم تدوین می شود.
مراحل اجرای الگو 1- عرضه مطالب – در این مرحله معلم مطالب را در دو قالب مثبت و منفی ارائه می دهد بنابراین مطالب باید قبلا" دسته بندی شده و در قالب نمودار، تصاویر، جداول و یا نوشته هایی بر روی تابلو آماده ی ارائه شود در این مرحله معلم برای فراگیران مشخص می کند که مفهومی را در ذهن دارد که باید به آن پی ببرند و سپس بعضی مطالب ارائه شده را با آری و برخی دیگر را با خیر مشخص می کند آری ها همان مفهومی را نشان می دهد که در ذهن معلم است در واقع هر مطلبی که ارائه می شود مثالی منفی یا مثبت از آن مفهوم می باشد و در این مرحله معلم به فراگیران می گوید که در همه ی مثال های مثبت مفهومی مشترک است که وظیفه ی آنها ایجاد فرضیه ای درباره ی ماهیت آن مفهوم است بنابراین موارد مطرح شده باید از پیش منظم شده و با نشانه های «آری» و «خیر» عرضه شوند و در این مرحله مثال ها باید کاملا" سازمان یافته باشند. 2- دستیابی به مفهوم- در این مرحله فراگیران به مقایسه مثال ها و موارد مطرح شده می پردازند و به دنبال عامل یا عوامل مشترکی بین مثال های مثبت می گردند و فرضیه هایی می سازند و مباحثاتی نیز می تواند صورت گیرد. در صورت لزوم معلم باید مثال های بیشتری ارائه کند و دانش آموزان را به سوی مفهوم مورد نظر هدایت کند وقتی اغلب دانش آموزان روی یک فرضیه به توافق رسیدند باید مثال ها و موارد جدیدی به آنها عرضه شود تا مثبت یا منفی بودن آنها را تعیین کنند و خود فراگیران نیز در این قسمت می توانند نمونه های جدیدی را مطرح کنند. 3 -  نامگذاری مفهوم و تحلیل جریان دریافت مفهوم در این مرحله معلم به نامگذاری و تعریف مفهوم می پردازد و نام تخصصی مفهوم را اگر وجود داشته باشد عنوان می کند و در آخر دانش آموزان به تحلیل راهبردهایی که به وسیله ی آن به مفهوم و یا مفاهیم دست یافته اند، می پردازند. در حقیقت بعد از آنکه دانش آموزان به مفهوم دست یافتند باید از آنها خواست تا مراحل تفکر خود را در حین دستیابی به مفهوم یک به یک نقل کنند و افکاری را که در هر مرحله، به ذهنشان خطور کرده شرح دهند باید از آنها خواست که بگویند در ابتدا چه فکر می کردند چرا اینگونه فکر می کردند و یا چرا فکر خود را تغییر دادند فایده این کار این است که میاحثه ای بین دانش آموزان صورت می گیرد که در پی آن دانش آموزان به تحلیل راهبردهایی که به وسیله ی آن به مفاهیم دست یافته اند می پردازند اینکه در اذهان دانش آموزان چه می گذرد و چه فرضیه هایی در مراحل اولیه در ذهن آنها شکل گرفته و چگونه این فرضیه ها را آزموده اند بسیار مهم است زیرا می توان به این طریق نحوه ی تفکر دانش آموزان را بررسی کرد به این ترتیب هم تمرین هایی برای دریافت مفهوم در اختیار داریم و هم اینکه دانش آموزان می توانند با تغییر در راهبردها و آموختن راهبردهای جدید توانایی بیشتری در دریافت مفهوم پیدا کنند. مثال: فکرهای امین من به نوعی از تغییرات فکر می کنم که نتیجه ی آنها تولید ماده جدید با خواص و ساختار شیمیایی متفاوت است. تصاویری که با «بله» مشخص شده اند آن نوع تغییر را نشان می دهند که مورد نظر من است   الگوی یادسپاری (Memorizing) مقدمه: آیا دوران تحصیل خود را به یاد می آورید هنگامی که مجبور بودید در یک زمان کوتاه در درس جغرافیا اسامی شهرها، کشورها، پایتخت ها، کوه ها، رودها و محصولات و صنایع و آب وهوای شهرهای مختلف را به خاطر بسپارید و در درس تاریخ باید اسامی تمدن ها، سلسله ها، پادشاهان و رویدادها و سال های مربوط به آنها و در درس شیمی علامت اختصاری عناصر؛ فرمول ها و خواص مواد و در درس ریاضی فرمول ها و در درس ادبیات نام شاعران، نویسندگان و کتاب های آنها را حفظ می کردید. حفظ کردن این همه اسامی چقدر سخت بود و چه زود همه ی آنها را فراموش می کردیم. در همان زمان خود ما و برخی از دانش آموزان برای به خاطر سپردن این نام ها از شیوه های خاصی استفاده می کردیم مثلا˝ با به هم چسباندن حرف اول این اسامی کلمه معنی داری می ساختیم که با یادآوری این کلمه آن اسامی را نیز به خاطر می آوریم این الگو بر همین اساس پی ریزی شده است. هدف: این الگو یک الگوی حافظه ای بوده و با استفاده از این الگو استعداد فراگیران در به یادسپردن مطالب تقویت می شود. همچنین قدرت تخیل دانش آموزان پرورش یافته و فراگیران مجبور به استفاده از قدرت ذهنی خود می شوند. یکی دیگر از مهمترین نتایج این الگو آگاهی دانش آموزان از این موضوع است که آموختن یک جریان اسرارآمیز درونی نیست و با استفاده از این الگو فراگیران متوجه این مطلب می شوند که می توانند فعالیت های ذهنی خود را سازماندهی و کنترل کنند و بالاخره رشد توانایی یادسپاری به قدرت یادگیری را افزایش داده، در وقت صرفه جویی کرده و موجب ذخیره ی بهتری از اطلاعات می شود. مراحل اجرای الگو 1- توجه به مطالب – در این مرحله فراگیر باید افکار خود را روی مطالبی که باید به خاطر سپارد متمرکز سازد و این مطالب را سازمان دهد اگر به چیزی توجه نکنیم آن را یاد نمی گیریم چگونه فراگیر باید مطالب را سازمان دهد؟ یک راه انجام این کار خط کشیدن زیر مطالب مهم است راه دیگر درست کردن مطالب است و بالاخره راه سوم مقایسه بین مطالب و پی بردن به ارتباط بین مطالب است. 2-  برقراری ارتباط- در این مرحله فراگیر باید مهارت ها و فنونی را بیاموزد تا به کمک آنها بتواند مطالب جدید را به مطالب مربوط دیگری که قبلا˝ آموخته و یا به کلمات آشنا، عکس ها و غیره پیوند زند واما این فنون و مهارتها چه هستند؟ یکی از این مهارت ها استفاده از روش اتصال کلمه ای است در این روش باید ابتدا مطلب ناآشنا را به موردی آشنا پیوند دهیم و سپس این پیوند را معنی دار سازیم مثلا˝ هنگام فراگیری زبان های خارجی برای یادگیری لغت «کارتا» که یک کلمه اسپانیایی به معنی نامه ی پستی است ممکن است آن را به کلمه ی انگلیسی «کارت» اتصال دهیم (شبیه سازیم) و برای معنی دار کردن آن تصویر کارتنی که درون آن نامه ای است را در نظر بگیریم. ممکن است این مطلب به ذهن شما خطور کند که چرا باید برای یادگیری یک کلمه این هم مطالب اضافی را به خاطر سپرد؟ جواب این است که این پیوندهای اضافی محتوای ذهنی را غنی تر می سازد و این جریان اتصال و این پیوندها سبب افزایش فعالیت شناختی می شود. همچنین می توانید از یک تداعی مسخره و یا مبالغه آمیز استفاده کنید. ساخت یک داستان یا جمله ی کوتاه با مفاهیم مورد نظر- اتصال اول کلمات و ساخت یک کلمه ی رمز- ارتباط دادن مفاهیم به مکان یا زمان خاص- استفاده از تضاد- بزرگ نمایی و کدگذاری از دیگر فنون و راهبردهای روش یادسپاری است. 3- ارتباط با حواس مختلف- ما مطالبی را خیلی خوب به یاد می سپاریم که آن را نه فقط با یک حس بلکه با حواس مختلف پنجگانه خود به خوبی احساس کرده باشیم بنابراین باید از دانش آموز خواسته شود تا با بیشتر از یک حس خود کار کند و با ایجاد تصاویر حسی مختلف که ممکن است حالت مبالغه و طنزآمیز نیز داشته باشد به تقویت یادگیری خود بپردازد و این مرحله در واقع بسط تخیلات حسی می باشد. 4- تکرار و یادآوری – و بالاخره در آخرین مرحله فراگیر باید مطالب را تا زمانی که کاملا˝ آموخته شوند تمرین کند. از این الگو نیز مانند سایر الگوها می توان برای سنین مختلف استفاده کرد البته برای بچه های کوچک تر باید اتصال ها توسط معلم ارائه شود و معمولا˝ خود آنها قادر به برقراری این پیوندها و اتصال ها نیستند. الگوی پیش سازمان دهنده.(advance organizer) مقدمه: مطمئنا" تاکنون برایتان پیش آمده که شخصی بخواهد مطلب مهم و جدیدی را با شما در میان بگذارد. ولی مستقیما" شروع نکرده است. و با بیان مطالبی که شما با آنها آشنایی دارید ذهنتان را برای شنیدن و دریافت مطلب جدید آماده کرده است. و در آن موقع حتما˝ این احساس را داشته اید چقدر درک موضوع برایتان آسانتر بوده است. الگوی پیش سازمان دهنده نیز بر اساس چنین طرحی پایه ریزی شده است . هدف: مهمترین هدف این الگو معنی دار کردن یادگیری است. این الگو به معلمان کمک می کند تا بتوانند مقدار زیادی اطلاعات را به طور معنی دار و مؤثر انتقال دهند. با استفاده از این الگو فراگیر می تواند یادگیری طوطی وار را رها کرده و با مسلط گشتن بر اطلاعات ساخت شناسی خود را استحکام بخشد و در اصل این الگو با افزودن بر پایداری دانش قبلی فراگیران، کسب اطلاعات جدید را آسان می سازد. همچنین این روش تمایل به کاوشگری و عادت به تفکر دقیق در فراگیر را افزایش می دهد. مراحل اجرای الگو 1- ارائه پیش سازمان دهنده. پیش سازمان دهنده ها در حقیقت همان مطالب پیش گفتار هستند که قبل از ارائه مطالب درسی و در سطحی کلی تر از خود مطلب درسی بیا ن می شوند. البته بسیاری از مقدمه ها و پیش گفتارهایی که در کتاب های درسی آورده شده است. نمی تواند به عنوان پیس سازمان دهنده توسط معلمان به کار گرفته شود. هدف از ارائه ی پیش سازمان دهنده یکپارچه سازی و بهم پیوستن مطالب درس جدید با مطالب از پیش آموخته شده است. بهترین پیش سازمان دهنده ها آنهایی هستند که مفاهیم، اطلاعات و تعاریفی را که برای فراگیر آشنا می باشند را به شکل مناسب به کار گرفته باشند. 2- عرضه مطلب درسی: در این مرحله معلم باید مطالب یادگیری را ارائه دهد. البته باید این مطالب قبلا˝ فهرست و سازمان یافته شده باشند و در تمام زمان تدریس این مطالب را در ارتباط با مفاهیم کلی تر سازمان دهد. به هر حال فراموش نکنید که پیش سازمان دهنده ها همواره مطالبی جامع تر و کلی تر از خود مطلب درسی هستند. در تمام مدت ارائه مطالب درسی باید توجه فراگیران به سازمان دهنده حفظ شود و در ارائه این مطالب نظم منطقی بایستی رعایت شود. ارائه مطالب درسی را می توان به شکل سخنرانی، بحث، فیلم و یا آزمایش انجام داد. 3- استحکام سازمان شناختی در این مرحله باید به تحکیم سازمان شناختی شاگرد پرداخت و برای این کار معلم می تواند مطالب را برای شاگردان یادآوری کند و یا خلاصه ای از ویژگی های اصلی مطالب درسی جدید را از فراگیران بخواهد هم چنین تکرار تعریف مهم به شکل دقیق و بررسی تفاوت ها و مقایسه مطالب درسی نیز می تواند در استحکام ساخت شناسی فراگیران مؤثر باشد. در حقیقت این مرحله ارتباط مطالب درسی را با مطالب از قبل آموخته مورد آزمایش و سنجش قرار می دهد تا جریان یادگیری فعال شود. این الگو را یادگیری از طریق عرضه ی مطالب نیز می نامند . دیوید آزوبل در زمانی از روش های ارائه آموزش (سخنرانی، ...) طرفداری می کند، که صاحب نظران آموزش اینگونه روش ها را که به حفظ کردن و یادگیری غیرفعال منجر می شوند مورد انتقاد شدید قرار می دادند و به اعتقاد آزوبل هر روشی تدریسی که ضعیف اجرا شود ، به یادگیری حفظی می انجامد و تدریس بیانی نیز مستثنی نیست و اگر خوب صورت گیرد به یادگیری معنی دار ختم می شود و فراگیر در این روش به طور ذهنی فعال است. پیش سازمان دهنده باید از برخی توضیحات مقدماتی که در ابتدای تدریس گفته می شود و مهم و مؤثر نیز هستند تمیز داده شود. مثلا˝ پرسش هایی که در شروع درس از دانش آموزان درباره ی مطلب درس پیش یا سال پیش پرسیده می شود نمی تواند به عنوان پیش سازمان دهنده استفاده شود و یا گفتن هدف های مربوط به مطلب درسی و اینکه در پایان درس از فراگیران انتظار یادگیری چه مطلبی را داریم نیز نمی توانند پیش سازمان دهنده باشند. هر چند تمام این موارد می توانند جزئی از یک ارائه خوب باشند. پیش سازمان دهده باید یک مفهوم قوی و به اعتقاد دیوید آزوبل یک داربست عقلی باشد تا افکار و عقاید بعدی بر آنها بنا گذاشته شود. پیش سازمان دهنده گان مفاهیم و اصول را به طور مستقیم به شاگردان ارائه می دهند. به عنوان مثال فرض کنید که معلمی می خواهد درباره ی بحران انرژی در دنیا صحبت کند در این زمینه مفهوم انرژی به عنوان سازمان دهنده اصلی و مفاهیمی مثل کارایی انرژی و ذخیره انرژی می توانند به عنوان سازمان دهنده های کمکی مورد استفاده قرار گیرند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد